داستانک: داستان کوتاه پند آموز
روزگاری حاکمی اعلام کرد به هنرمندی که بتواند آرامش را در یک تابلو نقاشی بیاورد، جایزه ای نفیس خواهد داد. بسیاری از هنرمندان سعی کردند وحاکم همه تابلو های نقاشی را نگاه کرد و از میان آنهادو تابلو پسندید و تصمیم گرفت یکی از آنها را انتخاب کند. اولی نقاشی یک دریا چه آرام بود؛ دریاچه مانند آینه ای تصویر کوههای اطرافش را نمایان میساخت، بالای دریاچه آسمانی آبی با ابرهای زیبا و سفیدبود, هر کس این نقاشی را میدید حتما آرامش را در آن می یافت.
در دومی کوههایی بودناهموار و پر صخره......
بقیه در ادامه ی مطلب